نامه ای برای دخترم

ساخت وبلاگ

دختر عزیزم سلام

میدانم که مدتهاست برایت چیزی ننوشته ام ، راستش از یک جایی به بعد دنیا آنقدر کوچک شد که جایی برای پرواز در خیال هایمان باقی نمانده بود ، حالا اما همه جا روشن است ، آسمانِ مهربانِ وسیع آغوشش را باز کرده و دوباره پذیرای خیالهای شیرینمان شده است ، پس فکر کردم بد نیست از بزرگترین دستاوردی که در این یک سال سکوت نصیبم شده است برایت حرف بزنم ...

تو باید بدانی تا وقتی هنوز خیلی کوچکی میتوانی همه ی فرشته ها را ببینی ، اما از یک جایی به بعد انگار فرشته ها مدام کمرنگ و کمرنگ تر میشوند تا جایی که دیگر نمیبینیشان ، آدمها اسم این دوره را گذاشته اند بزرگ شدن ...
این رسم زندگی است ، فرشته ها آنقدر محو میشوند که دیگر از یادت میروند ، غول زندگی همه ی زورش را میزند که به تو ثابت کند فرشته ها وجود ندارند ، به تو ثابت کند که تنهایی ، که دیگر هیچکس نیست که آرزوهای تو را براورده کند ، اما دخترکم ، تو حرفهایش را باور نکن ، باور نکن و تلاش کن ، تلاش کن و منتظر بمان ، منتظر بمان تا نور به تاریکی غلبه کند ، تا ناامیدی شکست بخورد ، تا عشق متولد بشود ، عشق با خودش جادو میاورد ، عشق یادت میدهد که دوباره فرشته هایت را ببینی ...
درست مثل همین لحظه که آرشه ی سفید روی سیمهای نازکی نجوای عشق سر داده ، من میبینم که هزار فرشته به پرواز درآمده اند ، این جادوی عشق است ، فرشته هایت را باور کن و همه ی عمر عاشق باش ، من برایت عشق آرزو میکنم ...

...
ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نامه,برای,دخترم, نویسنده : 4pelake23a بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 3:38